اگه یک روز تو ببینی

فرخ شهر زمینی

اگه یک روز تو بخونی

می تونی تنها بمونی

اگه یک روز تو برقصی

مثه یک برگ سرخسی

اگه یک روز تو همینی

بدون که توی کمینی

می دونی تنهای تنهام

توی این دیار غربت

آخه تو روز و می بینی

منو شب نمیده فرصت

آخه آفتاب نگاهت

منو کرده از همه مست

نه که باده داده اند من

به چشت کردند منو پست

دیگه چی برات بگم من

شاه وبه غمکده بردند

مردم فقیر و امشب

همه به میکده بردند

یه خداحافظ دیگر

یه سلام مونده فردا

می خوام که اینو بدونی

نمیدم تورو به دنیا

(نازگل)

شب عشق است و عاشق در کجایست

شب مردن شب راز بقایست

شب یک سر به دنبال محبت

ز راه عاشقان راه وفایست

تمنای دلم با آه عشق است

که امشب را نسیم باد صبا یست

مگر آفتاب زابری در عزابود

که اینچن شب زآفتابش فدایست

قد مردان بارانی سفید است

که از برق ازل او در ثنا یست

سپیده تا خودش را باز میکرد

به گوش غنچه آن دم که خدایست

ندانم این شب آخر چه باشد

که این دم کایناتم در دعایست

(sunynight.parsiblog.com)

یا حق